Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-04-29@12:56:12 GMT

عصر عاشورا در کربلا چه گذشت؟

تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۳۳۷۵۹

عصر عاشورا در کربلا چه گذشت؟

هرکس با هر وسیله‌ای که در اختیار داشت به ایشان ضربه می‌زد، ولی هر کس به قصد کشتن نزدیک آن بزرگوار می‌شد، لرزه بر اندامش می‌افتاد و به عقب برمی‌گشت.

در این حال سنان‌بن‌انس حمله‌ای کرد و نیزه‌اش را در قلب امام حسین (ع) فرو برد. وقتی شمربن‌ذی‌الجوشن روی سینه مبارک ایشان نشست و محاسن آن حضرت را به دست گرفت، وقتی می‌خواست امام را به قتل برساند، آن حضرت لبخندی زد و فرمود: آیا مرا می‌کشی در حالی که می‌دانی من کیستم؟ شمر گفت: آری، تو را خوب می‌شناسم، تو را می‌کشم و باکی ندارم! پس با دوازده ضربه، سر مبارک امام (ع) را از بدن جدا ساخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آنچه در عصر عاشورا گذشت (آمدن ذوالجناح به خیمه‌ها)

ذوالجناح اسب آن حضرت، چون امام را شهید دید، در حالی که یال و کاکلش به خون آن حضرت آغشته بود، روان به سوی سراپرده حرم شد. افراد عمربن‌سعد خواستند که او را بگیرند، اما آن اسب با وفا چندی از آن‌ها را زخمی کرد و به سوی سرای حرم رفت، چون نزدیک خیمه زنان رسید شیهه‌های بلندی می‌کشید. اهل حرم با صدای ذوالجناح بیرون آمدند، اما وقتی ذوالجناح را بدون سوار دیدند، ناله‌های واحسینا به آسمان بلند شد.

غارت سلاح و لباس‌های امام (ع)

پس از آن که سپاه کوفه از کشتن امام حسین (ع) و یارانش فارغ شدند، دست به غارت، یغماگری، تاراج و چپاولگری لباس‌ها و اشیای همراه امام زدند و هر کدام چیزی بر خود برداشتند، از جمله پیراهن، عمامه، کفش، شمشیر، انگشتر، زره که (بترا) نام داشت همه را به غارت بردند و پیکرش را برهنه بر زمین کربلا رها کردند.

حمله به خیمه‌ها

از آن طرف آن لشکر شیطان و ناجوانمرد با بی‌حیایی تمام بر خیام حرم حمله کردند، ولی مادامی که اهل‌بیت (ع) در خیمه‌ها بودند کسی را جرأت آن نبود که داخل خیمه‌ها شود و چیزی بردارد. پس در حالی که اهل‌بیت (ع) در خیمه‌ها بودند، خیمه‌ها را آتش زدند که همین امر سبب شد زنان و بچه‌ها با پای برهنه، گریان و شیون‌کنان و هراسان پای به فرار گذاشته و از هر سوی می‌دویدند. آن لشکر هم دست به غارت حرم زدند و زنان و بچه‌ها را به ضرب تازیانه می‌زدند و زیورآلات و روپوش آن‌ها را به غارت بردند.

بدن امام پایمال اسب ستوران

عمربن‌سعد لعین در میان اصحاب و یاران بی‌دین خود ندا در داد: کیست که اجابت کند دعوت امیر خود ابن‌زیاد را درباره حسین و به جا آورد و بر بدن او بتازد. پس ۱۰ نفر به نام‌های اسحاق‌بن‌حویه، اخنس‌بن‌مرتد، حکیم بنـطفیل‌سنبسی، عمروبن‌صبیح صیداوی، رجاء‌بن‌منقذ عبدی، سالم‌بن‌حثیمه جعفی، واحظ‌بنناعم، صالح‌بن‌وهب جعفی، هانی‌بن‌شبث حضرمی، اسیربنـمالک هالک، لعنهم الله اجمعین اجابت آن لعین کردند و سینه و پشت فرزند رسول را با سم اسب‌های خود پایمال کردند و درهم شکسته و خرد کردند.

حضرت زینب (س) و سکینه بر پیکر امام حسین (ع)

حضرت زینب (س) زنان و بچه‌ها را جمع کردند، در حالی که هراسان و گریان بودند به دنبال شهدای خود بر بلندی که مشرف به آن منطقه بود، بالا رفتند. پس امام را به گودی قتل‌گاه یافتند. سکینه دوان‌دوان به طرف پیکر پدر دوید و جسم بی‌جان پدر را به سینه چسباند و بانگ واویلا برداشت و از حال رفت. حضرت زینب (س) نیز دستانش را بر سر گرفت و گفت:‌ای خواجه کائنات، این حسین است که به خون خود آغشته و اعضایش قطعه‌قطعه شده است و این‌ها دختران تو هستند که اسیر شده‌اند. از این ظلم و ستم بر خداوند و به خدمت محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و برادرم حسن و حمزه سیدالشهدا شکایت می‌برم.

بردن سر امام به طرف کوفه

پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانش، عمربنسعد لعین دستور داد سر‌های شهدا را از بدن جدا کردند. آنگاه سر‌ها را بین قبیله‌هایی که در رکابش می‌جنگیدند تقسیم کردند تا نزد پسر زیاد ببرند و از این طریق به او تقرب جویند. پس در همان روز سر امام حسین (ع) را به خولی‌بن‌یزید داد و در همان روز او را به طرف عبیدالله‌بن‌زیاد لعنه‌الله روانه کرد. خولی سر مبارک را برداشت و به تعجیل به طرف کوفه حرکت کرد. وقتی رسید شب بود به طرف دارالاماره روانه شد، در قصر را بسته یافت. پس به خانه خود رفت و سر مبارک را در زیر تشتی نهاد و بامداد سر را برای عبیدالله برد و داستان عاشورا از همان روز تا ابد در قلب تاریخ ثبت شد.

پایان کلام اینکه گذار از واقعیت عاشورا برای رسیدن به حقیقت عاشورا است. هدف معمار عاشورا، حضرت حسین‌بن‌علی علیه‌السلام، این است که انسان را با عبور دادن از واقعیت عاشورا به حقیقت عاشورا برساند. عاشورا درسی است برای رسیدن به حقیقت حتی اگر پای جان و خانواده در میان باشد.

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: امام حسین ع عاشورا امام حسین آن حضرت خیمه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۳۳۷۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ 

به گزارش «تابناک» به نقل از عصر ایران، معصومه حائری یزدی همسر آیت‌الله سید مصطفی خمینی و دختر آیت‌الله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.

آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجت‌الاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانه‌ای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی می‌کند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).

از نکات شگفت‌آور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.

او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان می‌کرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب می‌کردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.

با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانه‌ها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهل‌وچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفت‌وگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم می‌کرد.

درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آن‌ها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی مانده‌اند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما ‌شدند و هول و هراس ایجاد ‌کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.

دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من می‌گفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»

دیگر خبرها

  • اجرای فاز نخست خط ویژه مسیر اتوبوس خیابان حضرت امام خمینی(ره) اراک
  • چهره‌هایی که در مراسم تشییع عروس امام خمینی(ره) در قم حضور داشتند | عکس
  • پشتیبانی ۲۱ میلیارد تومانی از طرح دیمزارها در سال ۱۴۰۳
  • ‌همسر شهید ‌مصطفی خمینی در قم تشییع شد
  • از مشهد تا کربلا با پای دل در طولانی‌ترین پیاده‌روی اربعین
  • (عکس) سردار سلیمانی و هوگو چاوز، امام مهدی و حضرت مسیح
  • (عکس) سردار سلیمانی و هوگو چاوز، امام مهدی و حضرت عیسی
  • کتاب «رازهای زیارت اربعین» روانه بازار نشر شد
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ 
  • اجتماع بزرگ صادقیون برگزار می‌شود